ذات اقدس اله نه از قسم اول
است نه از قسم دوم، نه جهان را آفريد كه سودى ببرد (يك) و نه جهان را آفريد كه جودى
كند [كه اگر نكرده بود ناقص بود معاذاللّه] او «غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ» است.
كسى كه هستى محض و كمال صرف است كمبودى ندارد تا كارى را انجام دهد و آن كمبود را
رفع كند؛ بلكه چون عين كمال است، جود و سخا از او ترشح مىكند و نشأت مىگيرد. او
خودش هدف است و عينالهدف، منزّه از آن است كه هدف داشته باشد. جوادى آملى،
عبدالله، توصيهها، پرسشها و پاسخها، نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در
دانشگاهها، ص 61 و 62.
پاسخ مطلب دوم اين است كه انسان موجودى است كه هم
مىانديشد و هم كار مىكند، بنابراين بايد براى انديشه و كار انسان هدف در نظر
گرفته شود. درباره انديشه، قرآن كريم فرمود: هدف از آفرينش انسان اين است كه او
جهان را با ديدگاه الهى ببيند و بشناسد. «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ
وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا
أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ
شَيْءٍ عِلْماً» ؛ طلاق (65)، آيه 12. اين مجموعه آفريده شد تا شما با ديد الهى
جهان را ببينيد و بدانيد همه اينها مخلوق يك مبدأ است، مبدأيى بنام خدا كه عين
قدرت است و بكل شىء قادر است، عين علم است و بكل شىء عليم است، چيزى از علم و
قدرت او خارج نيست.
اعتقاد به مبدأيى كه علم و قدرتش نامتناهى است براى ما
سازنده است، به اين صورت كه چون او به همه چيز عالِم است پس مواظبيم كه آلوده نشويم
و چون به همه چيز تواناست مواظبيم كارها را با او در ميان بگذاريم و فقط از او
بخواهيم.
در آيه مذكور فرمود: يكى از اهداف آفرينش انسان اين است كه عالم بشود
به علمى كه به درد او مىخورد، علمى كه او را به غيرخداوند واگذار نكند، نه به خودش
متكى كند نه به غيرخدا، اين هدف بخش علمى انسان.
در مورد بخش عملى در قسمتهاى
پايانى سوره «ذاريات» آمده كه: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ
لِيَعْبُدُونِ». ذاريات (51)، آيه 56. يعنى آفرينش جن و انسان براى اين است كه
خداپرست شوند و غيرخدا را نپرستند، چون ممكن نيست بشر دين نداشته باشد. هر كسى
بالاخره يك دينى دارد يعنى يك قانونى را احترام مىكند، حرف كسى را گوش مىكند، اگر
آن كس خدا بود دين اين شخص اسلام است كه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ
الْإِسْلامُ»؛ آلعمران (3)، آيه 19. و او مسلّماً اوامر خدا را اطاعت مىكند، از
نواهى پرهيز مىكند و از ارشادات خدا كمك مىگيرد.
اگر اين راه را طى نكرد و نفس
خود را به جاى خدا نشاند، مىشود هواپرست. اينكه بعضىها مىگويند من هر چه
مىخواهم مىكنم يعنى هواى من خداى من است، من هر جا بخواهم مىروم، هر چه بخواهم
مىكنم يعنى دين من برابر هوس من تنظيم مىشود، اين همان است كه ذات اقدس اله در
قرآن فرمود: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»؛ فرقان (25)، آيه 43.
چنين كسى هواپرست است و اگر مشكلى براى او پيدا شد اين هواپرست آهش به جايى
نمىرسد. نتوان زدن به تير هوايى نشانه را.
بنابراين هيچ كس بىدين نيست، يا
خداپرست است يا هواپرست. لذا قرآن كريم فرمود: انسان بايد در بخش عمل خداپرست و در
بخش نظر خدابين باشد. مجموعه اين دو هدف علمى و عملى آفرينش را تشريح مىكند. جوادى
آملى، عبدالله، توصيهها، پرسشها و پاسخها، نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در
دانشگاهها، ص 58-61.